روح ، برای برگشت به سرزمین خویش ، باید از لجنزار احساسات ردّ شود . انسان ها همه در این مرداب فرو رفته اند و بیرون آمدن از آن بدون حمایت و راهنمایی استاد ، امکان ندارد .
احساسات ، چنان در تار و پود ذهن و روح تنیده شده است که بیرون کشیدن آن ، منجر به درد و رنج بسیاری برای چلا می گردد .
انسان ها کلاً با احساسات شان زندگی می کنند و بدون احساسات ، گمشده ای دارند که همان خود واقعی یا روح ست .
احساسات ، روح را که آزادی یکی از مشخصّات اصلی اش است ، تبدیل به اسیری دربند می کند .
غم و غصّه ، یکی دیگر از زنجیرهای احساسات بر دست و پای روح ست .
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر