جلب رضایت اجتماع ، و هماهنگ کردن خود با آن ، نقش دهنده ی شخصیّت است و این که چگونه با اجتماع روبرو شویم و چگونه تن به خواسته ی آن بدهیم ، در خانواده شکل می گیرد . خانواده تعیین می کند که فرد از موضع ضعف با اجتماع روبرو شود یا قدرت ؛ خواسته ی خود را بر اجتماع غالب کند یا خود مغلوب جامعه شود .
نقش ابتدایی را خانواده در درون شخص می گذارد و در نتیجه ی برخورد فرد با اجتماع ، این نقش ، جنبه ی بیرونی پیدا می کند .
وقتی کودک با اجتماع روبرو می شود ، بر اساس نقشی که در خانواده داشته ، نقشی را در اجتماع بازی می کند که شاید اصلاً مورد قبولش نباشد ، ولی نقش دیگری را بلد نیست و در ضمن ترجیح می دهد نقشی را بازی کند که مورد قبول اجتماع باشد .
در راه معنوی روح به آزادی می رسد و ردّ و قبول جامعه را رها می کند و بر اساس معیارهای درونی زندگی می کند . آنچه از درونش درخواست می رسد ، انجام می دهد .
با شناخت خود ، روح ، خود را با بالاترین درجه ی ارزشگذاری می سنجد و روز به روز به شخصیّت آرمانی و حقیقی خود نزدیک ترمی شود .
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر