روحی که می خواهد به درک ارزش خویش برسد ، باید دست از ارزشگذاری بر اساس معیار ذهن بردارد . برای همه ، ارزش معنوی قايل شود و خودش و دیگران را براساس کارکردهای کایناتی ببیند و بسنجد ، نه بر اساس طبع جامعه .
با این تمرین ، روح از قید عینک قضاوتگر ذهن ، خلاص می شود و در وجود خویش و دیگران ، چیزی بیشتر از مطالبات جامعه پیدا می کند . چیزی به نام مفهوم حیات ؛ ارزش زندگی ؛ که به بودن فرد معنا می بخشد و فرد را ارزشمند می کند ، چون در دید خداوند وجود دارد و چون خداوند این ارزش را برای روح قایل شده است که به آن حیات بخشیده است و خواسته است که روح با او ؛ خدا ، همکار باشد .
دید عوض می شود و جای دیدن سرمایه های مادّی ، سرمایه های معنوی مدّ نظر قرار می گیرند .
شما دید خود را عوض می کنید ، کاری به اجتماع ندارید . و هنوز هم می خواهید به ثروت و تناسب اندام و خانواده ی خوب دست پیدا کنید ، امّا نه برای اینکه این ها شما را در رتبه گذاری اجتماع ، بالا ببرد ، بلکه برای اینکه از این ها باید استفاده کنید تا کاری را که مدّنظر خداست ، انجام دهید .
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر