بازگشت

راه ، ما را فرا می خواند و اگر هنگام ما فرارسیده باشد ، به ندای راه ، پاسخ می دهیم و 

آنگاه ، راه ، برای ما شروع  می شود .

رفتن در راه ، به این می ماند که شما سفری را آغاز کنید که تمام عمرتان طول بکشد

 والبته روح ، تمام مدّت حیاتش ، منتظر این سفر بوده است . سفر بازگشت به خانه .

  در واقع ، از همان وقتی که روح به پایین فرستاده می شود ، سفر بازگشتش آغاز

شده است . جریان کلّی بازگشت روح ها ، او را به جلوهل می دهد و به بالا می کشد ، 

امّا با شروع راه معنوی ؛ که در واقع قسمت آخر این سفر است ، روح روی پاهای خودش

می رود و لحظه به لحظه ی سفر را درک می کند و برایش برنامه دارد .

همه ی روح ها ، به این قسمت از سفرشان می رسند ؛ یعنی رسیدن به شاهراه اصلی 

بازگشت به خانه ؛ مسیری که مستقیم به خانه می رسد ، مگر اقلّیتی از روح ها ، حدود 

ده درصد که نمی توانند مسیر زرّین را بیابند و به ناچار، باید کلّ چرخه را طیّ کنند تا 

کارمایشان کاملاً بسوزد یا به حدّی برسد که سبک شده باشند و بتوانند از فیزیک بروند . 

مسیر زرّین بازگشت به خانه ، یا راه معنوی ، جایی است که همه ی جنگ ها برای 

روح به پایان رسیده و او از بازی عقیده ی من - عقیده ی تو و مذهب من - مذهب تو ، 

دست کشیده و این بازی را به روح های کم سن وسال واگذار کرده و خود بی اتلاف 

وقت ، بی هدر دادن زمان برای بحث و جدل و اثبات درستی عقیده ی خود و یا جنگ 

برای غالب کردن مذهب خود ، به طیّ مسیر می پردازد تا هر چه زودتر ، این دیگ 

پر جوش را ترک کند و به طبقات آرامی برسد . 

راه برای ما شروع می شود ، دیر و زود ، هنگامی که خاموش از هر بحث و جدلی ،

آرام نشسته ایم و جریان زندگی را درونمان می نگریم ، ندای راه را از کرانه های هستی

 می شنویم که ما را دعوت به آغاز آخرین مرحله ی رسیدن به خانه می کند .



هیچ نظری موجود نیست: