عشق

عشق یکی از تصفیه کننده های روح است که می تواند راحت تر از روش های دیگر ، روح

را از ناخالصی ها ، پاک کند و آماده برای درک حقایق معنوی گرداند .

روش های دیگر ، مانند انواع ریاضت ها و دوره ها ، با سختی و خشونت بیشتری روح را

پاک می کنند ، ولی عشق ، به نرمی و ملایمت ؛ که این البتّه هم خوب است و هم بد . در ابتدا ،

خوب است و در انتها ، بد .

اینکه یک روح ، کدام روش را برای خالص شدن برمی گزیند ، به زندگی های گذشته و

مسیری که روح تا الآن پیموده ، برمی گردد . روح در هر زمینه ای که تجربه داشته باشد ،

همان را ادامه می دهد .

راه عشق ، روح را به ملایمت از ناخالصی ها می زداید ، امّا خود می تواند به مانعی برای

پیشرفت روح بدل شود . روح عاشق ، نمی تواند خیلی دور برود . نمی تواند دل بکند و

نمی تواند سختی های ادامه ی مسیر را تحمّل کند . در زندگی استادان ، به ترکیبی از این دو ،

از ریاضت و عشق ، برمی خوریم . عشق به استادشان وتحمّل ریاضت هایی که او برایشان ،

معیّن می نموده . و همین سختی ها ، روح را آماده می کرده که به وقتش از استاد ، دل بکند و

به ادامه ی مسیر برسد . اگر قرار بر عشق بود ، روح نمی توانست دوری استاد را تحمّل

کند و پیش او می ماند و راهش را ادامه نمی داد .

تحمّل رنج ها و ریاضت ها ، روح را قوی می سازد که مسیر را تا درجات بالایی ادامه

دهد .

۱ نظر:

Unknown گفت...

با سلام وتشکر از شما
می خواستم لطف کنید مطلبی در مورد طریق باز گرداندن عشق به استاد ذکر بفرمایید.