چرا روح به خواب می رود و جریان بازگشت را فراموش می کند ؟
دلیل اصلی مشکلاتی که برای روح و ذهن پیش می آید ، قطع رابطه ی این دو باهم است .
وقتی که ذهن از نور روح محروم شد ، رابطه اش با جهان های بالاتر قطع می شود ، بیناییش را از دست می دهد و در دنیا
سرگردان می شود . گم شده اش بالای سرش است و او در پایین دنبالش می گردد .
روح نیز بدون ذهن ، قدرت اجراییش در جهان را از دست می دهد . نمی تواند کاری انجام دهد و منزوی می شود .
چرا رابطه ی این دو قطع می شود ؟ قطع رابطه از ذهن شروع می شود . ذهن فریفته ی دنیا می شود و برای این که بدود دنبال
جاذبه ها ، افسارش را از دست روح در می آورد ، وحشی می شود و دنبال امیالش می رود . آن موقع خشمگین شدن برایش
راحت تر می شود تا محبّت کردن . سقوط برایش آسان تر است تا بالارفتن .
وقتی ذهن خودسر گشت و کنترلش از دست روح خارج شد ، روح ابزار عملش در فیزیک را از دست می دهد و عملاً بیکار
می شود . تمام تلاش های بعدی روح صرف این می شود که دوباره قدرت کنترل ذهن را به دست بیاورد و افسارش را این بار
محکم تر در دست بگیرد . و این امر اینطور محقّق می شود که روح با تجربه می شود و ذهن نیز از سرگردانی در جهان خسته
می شود و دوست دارد دوباره کنترلش را به روح بسپارد . تنها مسأله این است که عادات بدی را که این مدّت پیدا کرده ، کنار
بگذارد .
۱ نظر:
بهترینهایی که درزندگی بدست میاورم.عاشق آگاهیتان هستم.تنها یار من هستی.
ارسال یک نظر