روح چگونه کنترل ذهن را از دست می دهد ؟
به سبب بی تجربگی روح در ابتدای ورود به طبقه ی فیزیکی ، ذهن خیلی سریع آلوده به سُمومات می شود و روح هم تجربه ی
جلوگیری از آن یا برگرداندن ذهن را ندارد .
کودکی را در نظر بگیرید . در ابتدا با ذهن پاکی وارد این دنیا می شود . به مرور که در میان آدم ها زندگی می کند ،
آلودگی های آن ها را ناخودآگاه جذب می کند ، چون بی تجربه و خام است ، و اصلاً قضیّه ی پاکی خودش را درک نمی کند ،
فقط می خواهد شبیه اجتماع شود . بزرگ و بزرگ تر می شود و شبیه و شبیه تر به اجتماع . بچّه یک معصومیّت ذاتی و خام
داشت که چون آن را به دست نیاورده و راحت به او داده بودند ، به راحتی هم از دستش داد . حالا اگر این فرد که به سنّ
بیست سالگی رسیده ، روح با تجربه ای باشد و در تناسخات قبلیش به راه معنوی کشیده شده باشد ، به این سنّ که
می رسد ، حسّ می کند یک جای کار می لنگد و قبلاً هم این به این جا رسیده بوده که این زندگی ، آن چیزی نیست که او
می خواسته ، می گردد به دنبال راه های دیگر زیستن و دوباره راه معنوی را پیدا می کند و شروع می کند به کارکردن و
تلاش می کند آن معصومیّت و پاکی کودکی را دوباره به دست آورد . پس از سال ها ؛ شاید سی سال ، فرد دوباره آن پاکی
را به دست می آورد ، امّا این بار با زحمت و مجاهدت به آن رسیده و آن را فهمیده و دیگر به آسانی از دستش نمی دهد .
این پاکی پختگی ست .
سرگذشت این فرد ، سرگذشت کلّی روح نیز هست . روح به آسانی کنترل ذهن را از دست داده، چون بی تجربه بوده .
تناسخات زیادی را از سر می گذراند تا این تجربه را به دست آورد که بتواند ذهن را دوباره در کنترل بگیرد و سر این ماشین
را که دارد در زمین فرو می رود ، به سوی آسمان برگرداند و با آن به خانه برگردد .
۱ نظر:
سلام یار خوب من.خواهشمندم اگر میشود راجع به معصومیت بیشتر بنویسید.بسیار متشکرم.
ارسال یک نظر