هر روح دو گونه تقدیر دارد . یکی تقدیر ازلی که هنگام جداشدن روح از پیکره ی سوگماد برایش تعیین می شود و دیگری تقدیری
که ذهن برایش رقم می زند با تولید کارما . روح در به وجود آوردن هیچ تقدیری دخیل نیست ، با اینکه او باید این تقدیر را سپری
کند .
سطح آگاهی در تقدیر ازلی تعیین می شود . و این تا حدّ زیادی آینده ی روح را مشخّص می کند . معلوم است که روحی با
سطح آگاهی بالا چه سرنوشتی پیدا می کند ؟
همه ی روح ها به آغوش سوگماد برمی گردند ، بنابراین هیچ تبعیضی در کار نیست . مسأله فقط زود و دیر رسیدن است .
روح هایی که آگاهی بالایی دارند ، راه معنوی را پیدا می کنند و با تربیت خویش ، از راه میانبری به بالا می روند و روح ها ی با
آگاهی کمتر باید چرخه ی کارمایشان را کامل کنند و بعد از طبقه ی فیزیک بروند .
درد و رنج بیشتری هم در کار نیست . چون وقتی درد و رنج وجود دارد که آگاهی اش باشد . روحی که آگاهی بالایی دارد ، درد
و رنج را حسّ می کند و دنبال راه نجات می گردد و به راه معنوی می رسد و خودش را نجات می دهد ، و روحی که کمتر آگاهی
دارد، این درد و رنج را حسّ نمی کند و بنابراین حرکتی هم برای رفتن نمی کند .
در واقع در مقابل آگاهی بیشتر ، درد و رنج بیشتر نصیب روح می شود . چه آن هنگام که خود سالک هست و عزم رفتن دارد
و چه هنگامی که استاد می شود و در رنج و درد چلاهایش شریک می شود و همچنین با نگریستن به مردم عادّی بر آن ها دل
می سوزاند .
بحث بالا و پایینی هم برای روح مطرح نیست . مثلاً بگوید چرا آگاهی ام بیشتر نیست که استاد بزرگی شوم و چنین و چنان .
این ها صحبت های ذهن است .
برای روح جبر و اجبار تقدیر معنا ندارد . این هم حرف ذهن است . روح جز پذیرفتن چیزی بلد نیست . بنابراین هیچ مخالفتی
با نظر سوگماد ندارد . برای او فقط عشق به سوگماد معنا دارد و در اقیانوس عشق و رحمت او بودن .
برای همین هم او تعیین کننده ی کارمایش نیست ، با اینکه باید آن را زندگی کند ، روح فقط هست و کاری که برایش تعیین
شده را انجام می دهد ، هر جا .
آگاهی تعیین شده در تقدیر ازلی را نمی توان تغییر داد . می توان شکوفا شدن آن را تسریع کرد .
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر