جهان درون

با سکوت و آرامش درونی است که می توان راه معنوی را پیش برد . نمی توانیم در بیرون وجودمان آرامش را

برقرار کنیم . نمی توانیم دیگران را مجبور کنیم که آرامش داشته باشند و آرامش ما را هم به هم نزنند .

و لازم نیست که برای رسیدن به سکوت ، ترک شهر و دیار کنیم و در دل کوه ها زندگی کنیم .

 امور در بیرون ، دائمی نیستند . دستخوش تغییرند و دائم در حال جابجایی .

هر چیزی که در درون داریم ، واقعاً مال ما هستند و می توانیم رویش کنترل داشته باشیم .  سکوت ، آرامش ، خرد ،

ثروت ، قدرت ،... وقتی درونی شدند ، وقتی از جهان درون به دستشان آوردیم ، مال ما هستند .  تغییر نمی کنند ،

 تا وقتی ما نخواهیم و کسی نمی تواند از ما بگیردش .

جهان درون . ما مدیر جهان درونمان هستیم . باید این جهان را دید . و برای این کار ، دل بریدن از جهان بیرون شرط

است . جهان بیرون و قواعدش را باید ترک کرد و به جهان درون ، نقل مکان کرد و مرکز فرماندهی مان را آن جا

بنا کنیم و از این مرکز ، برهر دو جهان ؛ درون و بیرون ، مدیریّت کنیم .

ما در جهان بیرون کاره ای نیستیم . اوضاع و شرایط و تصمیمات دیگران ، ما را به پیش می برد و جابه جا می کند .

باید لنگر این کشتی طوفان زده را ، در دریاهای درون ، به آب انداخت تا به سکون و آرامش برسیم و آنگاه خودمان

تصمیم بگیریم که کی حرکت کنیم و به کدام سو .

جهان درونمان در انتظار کشف توسّط ما و ایجاد مرکز فرماندهی در آن جاست .

هیچ نظری موجود نیست: