چلا در راه بالارفتن از پلّه های آگاهی ، مجبور به مصالحه هایی می شود تا بتواند راه معنوی را ادامه بدهد .
یکی از این مصالحه ها ، دست برداشتن از بلندپروازی های معنوی است . چلا شاید دلش بخواهد مثل فلان
استاد شود یا به قدرت های زیادی دست پیدا کند ، ولی وقتی با حقیقت راه معنوی و سختی های راه مواجه
می شود ، اگر می خواهد که راه را ادامه دهد ، باید فقط به توانایی های خودش تکیه کند و آن اندازه ای که
واقعاً می تواند انجام دهد . او فقط در جهان واقعیّت ها و حقایق ملموس است که می تواند پیشرفت کند و جهان
تخیّلات ، شاید انگیزه هایی را به او بدهد که قدم هایی بردارد ، ولی مصالح لازم برای پیشرفت او را فراهم
نمی کند . چلا با تجربیّات واقعی ست که به مناطق معنوی می رسد و این تجربیّات ، از راه شناخت واقعی
خویش به دست می آید . همانطور که هست ، نه آنطور که او دلش می خواهد باشد . با شدید شدن فشارهای
راه ، آن میزان از اراده و قصد که واقعی ست و در اختیار شخصیّت فعلی چلا می باشد ، به کار می آید و او
را پیش می برد ، نه هیچ کدام از آرزوهای دور و دراز او درباره ی راه معنوی .
پس باید واقع بین بود و بدان میزان که واقعاً در توانمان است ، برای خود جایگاه معنوی در نظر بگیریم .
رسیدن به مقصد با هر جایگاهی اصل است ، و نرسیدن ، ولی رؤیای جایگاه های بالا را داشتن ، هیچ فایده ای
ندارد . هر استادی برحسب توانایی های خودش به جایگاهش دست یافته که این توانایی ها هم براساس تقدیر
ازلی روح و مسئولیّتی که قرار است قبول کند ، تعیین شده و یکی از مواردی است که روح باید بی چون و چرا
بپذیرد و سر جایگاه معنوی ، بحث نکند . چون هدف خدمت است و برای روح نباید فرق کند که این خدمت را کجا
انجام دهد . هر کجا که اک تعیین کرده ، او موظّف به انجام وظیفه است و از کوچکی نقش ، نباید گله کند . چون
بحث منی و مایی نیست و فارغ از هر منیّتی ، روح باید به انجام وظیفه بپردازد .
یکی از این مصالحه ها ، دست برداشتن از بلندپروازی های معنوی است . چلا شاید دلش بخواهد مثل فلان
استاد شود یا به قدرت های زیادی دست پیدا کند ، ولی وقتی با حقیقت راه معنوی و سختی های راه مواجه
می شود ، اگر می خواهد که راه را ادامه دهد ، باید فقط به توانایی های خودش تکیه کند و آن اندازه ای که
واقعاً می تواند انجام دهد . او فقط در جهان واقعیّت ها و حقایق ملموس است که می تواند پیشرفت کند و جهان
تخیّلات ، شاید انگیزه هایی را به او بدهد که قدم هایی بردارد ، ولی مصالح لازم برای پیشرفت او را فراهم
نمی کند . چلا با تجربیّات واقعی ست که به مناطق معنوی می رسد و این تجربیّات ، از راه شناخت واقعی
خویش به دست می آید . همانطور که هست ، نه آنطور که او دلش می خواهد باشد . با شدید شدن فشارهای
راه ، آن میزان از اراده و قصد که واقعی ست و در اختیار شخصیّت فعلی چلا می باشد ، به کار می آید و او
را پیش می برد ، نه هیچ کدام از آرزوهای دور و دراز او درباره ی راه معنوی .
پس باید واقع بین بود و بدان میزان که واقعاً در توانمان است ، برای خود جایگاه معنوی در نظر بگیریم .
رسیدن به مقصد با هر جایگاهی اصل است ، و نرسیدن ، ولی رؤیای جایگاه های بالا را داشتن ، هیچ فایده ای
ندارد . هر استادی برحسب توانایی های خودش به جایگاهش دست یافته که این توانایی ها هم براساس تقدیر
ازلی روح و مسئولیّتی که قرار است قبول کند ، تعیین شده و یکی از مواردی است که روح باید بی چون و چرا
بپذیرد و سر جایگاه معنوی ، بحث نکند . چون هدف خدمت است و برای روح نباید فرق کند که این خدمت را کجا
انجام دهد . هر کجا که اک تعیین کرده ، او موظّف به انجام وظیفه است و از کوچکی نقش ، نباید گله کند . چون
بحث منی و مایی نیست و فارغ از هر منیّتی ، روح باید به انجام وظیفه بپردازد .
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر